جوک و لطیفه درباره راننده تاکسی ها

مجموعه جوک ها و مطالب طنز و خنده دار درباره تاکسی ها و راننده تاکسی ها، مناسب برای اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی و وبسایت ها.

توجه داشته باشید که من نقشی در ساخت و طراحی این جوک ها نداشته ام و تمامی مطالب این پست از سرتاسر اینترنت جمع آوری شده اند.

شما هم وقتی تو تاکسی نشستید
تاکسی از مسیری که شما بلدید نمیره
فک میکنین میخواد بدزدتتون
یا فقط من تئوری توطئه دارم؟

دیروز تو تاکسی از دختره بغل دستیم پرسیدم ببخشید خانم کرایه های این مسیر چقدره؟
برگشت یه نگاه بهم انداخت گفت: برو سر اصل مطلب
کلن ملت قاطی کردن!

سوار یه تاکسی شدم به مقصد که رسیدم
گفتم آقا ممنون من کنار اون وانت پیاده میشم
یهو وانتی حرکت کرد!
الان از اتوبان زنجان براتون پست میزارم
میریم به سمت اردبیل فقط خداکنه
واسه نماز نگه داره

از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم…
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه… آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه… فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!

امروز 50 متر دنبال تاکسی دویدم.بعد راننده نگه داشت.
گفت میخوای سوار بشی ؟؟
.
.
.
گفتم نه داداش فقط میخواستم بگم که سفر خوشی رو برات آرزو کنم

از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه می گم چقدر شد؟ می گه 2000 تومن
می گم همش دو قدم راهه 2000 تومن!
می گه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه!

صبح تو تاکسی یکی لباس چارخونه قرمز پوشیده بود
پیاده که شد در رو محکم بست !
راننده سرشو آورد بیرون گفت:
مرتیکه رومیزی

مسافر تاکسی به راننده گفت:«آقای راننده، شما می توانید اسم چندتا از شاعران مهم ایران بگویید؟»
راننده گفت:«بله قربان… حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی، عطار، خاقانی…» مسافر حرف راننده را قطع کرده گفت:«خیلی ممنون… می خواستم سر خاقانی پیاده شوم، اسمش را یادم رفته!

مطالب پیشنهادی

برای مشاهده جوک های بیشتر (با دسته بندی های متنوع) بر روی لینک زیر کلیک کنید.

بانک جوک